زهرا محمودی؛ حبیب اله بابائی؛ محمدکاظم رحمن ستایش
چکیده
قرآن در نگاه اندیشمندان بیش از آنکه متنی ناظر به عمل و کارآمد در عرصه تمدنی تلقی شود، متنی نظری و اعتقادی دیده شده است. این نگاه، مانع از پیوند میان قرآن و جهان امروز شده، آسیب هایی را در عرصه عمل همراه داشته است. خوانش قرآن با هدف تقویت این پیوند و عینیت بخشی به آموزه های آن در سطح کلان، نیازمند برخورداری از رویکرد تمدنی است. این پژوهش ...
بیشتر
قرآن در نگاه اندیشمندان بیش از آنکه متنی ناظر به عمل و کارآمد در عرصه تمدنی تلقی شود، متنی نظری و اعتقادی دیده شده است. این نگاه، مانع از پیوند میان قرآن و جهان امروز شده، آسیب هایی را در عرصه عمل همراه داشته است. خوانش قرآن با هدف تقویت این پیوند و عینیت بخشی به آموزه های آن در سطح کلان، نیازمند برخورداری از رویکرد تمدنی است. این پژوهش با هدف روشمندسازی این رویکرد، یکی از مهم ترین شاخص های آنرا، با عنوان "سامانمندی" یا "نگرش سامانهای" معرفی کرده، با تکیه بر نظرات اندیشمندان معاصر، تاثیر این نگرش را در تحقق آموزههای قرآن و صورت بندی تمدن اسلامی نشان میدهد. سازواری درونی و بیرونی دو بعد اصلی این نگرش را شکل می دهد که سازواری بیرونی خود مستلزم تعامل قرآن با خارج از خود در سه سطح بینامتنی، بینامکتبی و فرامتنی است. خوانش قرآن با این نگرش، قرآن را به کنشگری در عرصه عمل نزدیک کرده، تمدنی سازوار و یکپارچه را مبتنی بر مصدری سازوار و هماهنگ شکل میدهد.
امید قربانخانی؛ محمد علی تجری؛ محمدکاظم رحمان ستایش
چکیده
وجود دلالتهای باطنی برای قرآن از باورهای مشهور میان مسلمانان است که خاستگاهی روایی دارد. مدالیل باطنی اشاره شده در روایات که در دو سطح عرفی و فراعرفی میباشند در سطح عرفی خود مورد قبول قرآن پژوهان بوده اما در سطح فراعرفی با انگاره به زبان قوم بودن قرآن ناسازگار پنداشته شدهاند. لذا در حل این ناهمخوانی برخی جانب عرفیت زبان را رعایت ...
بیشتر
وجود دلالتهای باطنی برای قرآن از باورهای مشهور میان مسلمانان است که خاستگاهی روایی دارد. مدالیل باطنی اشاره شده در روایات که در دو سطح عرفی و فراعرفی میباشند در سطح عرفی خود مورد قبول قرآن پژوهان بوده اما در سطح فراعرفی با انگاره به زبان قوم بودن قرآن ناسازگار پنداشته شدهاند. لذا در حل این ناهمخوانی برخی جانب عرفیت زبان را رعایت کرده و قائل به عرفی بودن زبان قرآن (عرف عام یا عرف خاص) شده و در نتیجه دلالتهای فراعرفی و روایتهای مشتمل بر آنها را انکار کردهاند، در مقابل، برخی دیگر با جانبداری از دلالتهای فراعرفی و پذیرش آنها ناگزیر به قبول دو سنخ زبان در قرآن شده و نظریه زبان عرفی-فراعرفی را ارائه کردهاند. پژوهش حاضر مبتنی بر رهیافت دانش کاربردشناسی در فهم معنا به بررسی ماهیت دلالتهای فراعرفی پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که این دلالتها از جنس دلالتهایی است که ریشه در دانش فردی اهل زبان دارند و نه تنها ناسازگار با زبان عرفی نیستند بلکه در محاورات عرفی امری متعارف بوده و از این رو میتوان با تحفّظ بر مبنای عرفی بودن زبان قرآن وجود آنها را برای کلام الهی روا دانست.